در این مقاله به بررسی ویژگی های زبانی کودکان مبتلا به اوتیسم میپردازیم
5.2. ویژگی های زبانی کودکان مبتلا به اوتیسم
کودکان اوتیسمی دارای ویژگیهای زبانی زیر هستند:
- اغلب با صدای افراد به سمت آنها برنمیگردند اما به صداهای خاصی حساسند مثلاً صدای باز شدن پاکت بیسکویت.
- در درک جملات دیگران ناتوانند.
- با اعضای بدن به خصوص چشم و حرکات دست ارتباط برقرار نمی کنند و حتی به شیئی که میخواهند هم با دست اشاره نمی کنند.
- دامنه لغاتشان وسیع است و همین امر باعث می شود گاهی پزشک نتواند مطمئن شود که در زبانآموزی کودک مشکلی وجود دارد.
- اکولالیا : بیشتر اوقات جملات دیگران را فورا پس از او تکرار می کنند.
- بیشتر سعی میکنند از جملات پیش ساختهای که حفظ کردهاند در ارتباط استفاده کنند و جمله جدیدی خودشان نسازند.
- خودشان سوال نمیکنند و به ندرت می توانند به سوالات دیگران پاسخ مناسب بدهند.
- در قسمتهایی از گفتار که مصداقشان دائم عوض میشود مثل ضمایر (خصوصاً من و تو) و حروف اضافه (مثل زیر ،روی ،در ،بعد، قبل ( مشکل جدی دارند.
- در زبانهایی که ضمیر برای مونث و مذکر متفاوت است این ضمایر را به جای هم به کار می برند. (مثل ضمیر او(he،she)در انگلیسی)
- رعایت نوبت در هر چیزی برایشان غیر ممکن است از جمله گفتگو با دیگران
- از عناصر زبر زنجیری کلام بد استفاده می کنند طوری که آهنگ وزیر و بمی گفتار آنها غیر عادی به نظر می رسد.
- در طول مکالمه ارتباط چشمی با مخاطب برقراری نمی کنند.
- حتی افراد بالغ مبتلا به اوتیسم از درک جوک ، استعاره و طعنه و کنایه عاجزند.
- این کودکان تصور نادرستی دارند از اینکه دیگران تا چه حد درباره تجارب شخصی آنها اطلاع دارند مثلاً کودک 5 سالهای که مبتلا به اوتیسم بود در اولین جلسه ملاقات با گفتار درمانگر خود از او پرسید: این بار موهایم نسبت به قبل قشنگ تر کوتاه شده اند؟
- اشاره به مشکلات زبانی این افراد در واقع نشانگر وجود نقص جدی در شناخت آنهاست که قسمتی از آن در زبانشان منعکس می شود
- فقط قادرند معانی ظاهری جملات را متوجه شوند بدون آنکه هدف واقعی گوینده را درک کرده باشند. مثلا در مدرسه معلم به یکی از شاگردان مبتلا به اوتیسم گفت : "می توانی ظرف غذایت را پیدا کنی؟" و او پاسخ داد : "بله" بدون آنکه بگردد و آن را پیدا کند. (گیتنس و آرونز 1999 : 66)
6.2. مشکلات زبانی به لحاظ آوایی و نحوی
افراد مبتلا به اوتیسم در تولید آواهای زبانی تقریبا هیچ مشکلی ندارند. (گیتنس وآرونز 1999: 67) اگر هم در تولید آوایی مشکل داشته باشند آن آوا، صدایی است که در زبان کودک کمتر استفاده می شود. البته کودکانی که قدرت تقلید کمتر و توان تمرکز پایینتری دارند در تولید آواهای زبانشان هم مشکلات بیشتری خواهند داشت.
الگوی یادگیری دو بخش صرف و نحو زبان در کودکان مبتلا به اوتیسم تقریباً شبیه کودکان عادی است. (یونگ، دیل، موریس و هایمن، 2005). گفته میشود این دو بخش زبان در کودکان اوتیسمی اگر هم اشکالاتی داشته باشند در حدی نیست که سبب عدم انتقال پیام مورد نظر گوینده شود. هرچند قطعا سبب می شود شنونده متوجه مشکلی در توانش زبانی گوینده شود. میزان جملاتی که مبتلایان به اوتیسم تولید می کنند بسیار کمتر از افراد عادی جامعه است. حتی این میزان از جملات کودکان عقب افتاده ذهنی هم کمتر است.
7.2. مشکلات زبانی به لحاظ معنا شناسی
تا سالها تصور بر این بود که مبتلایان به اوتیسم به شدت در درک معانی جملات دیگران مشکل دارند. در ضمن جملات خودشان هم بار معنایی لازم برای بافت زبانی و موقعیتی را ندارد اما تحقیقاتی که از سال 2007 به بعد انجام شده اند این فرضیه را رد میکنند و نشان می دهند که رمزگشایی دادههای زبانی در لایه معنا خیلی ضعیف نیست و در نتیجه مشکل اصلی گفتار در مبتلایان مشکلات کاربرد شناسی است (وایت هاوس، میبری، دورکین2007)
8.2. اختلالات در کابرد شناسی زبان
شاخص ترین ویژگی فرد مبتلا به اوتیسم مشکل در روابط اجتماعی است. برجسته ترین ویژگی در گفتار فرد مبتلا هم اختلال در کاربردشناسی زبان است. به همین خاطر بسیاری از محققان این دو اختلال اصلی را مرتبط به هم میدانند چون کاربردشناسی بخشی از توانش اجتماعی است. (بارن 1996)
افراد مبتلا به اوتیسم در برقراری ارتباط با دیگران اصول گرایس را زیر پا می گذارند. (سوریان، 19966) همین تحظی از اصولی که همه گویشوران به آن پایبند هستند سبب میشود گفتار این افراد بی معنی و بی ارتباط به بافت زبانی و موقعیتی به نظر برسد. برای اینکه هر گویشوری بتواند ارتباط موثر با دیگران برقرار کند باید اصولی را رعایت کند که اولین بار توسط گرایس مطرح شدند این اصول عبارتند از:
- کمیت : فرد باید همان اندازه که لازم است اطلاعات بدهد تا در گفتمان به طور موثر شرکت کند.
- کیفیت : فرد باید واقعیت را در جملات خود اظهار دارد.
- ارتباط : باید مرتبط به بافت صحبت کند.
- شیوه : باید خلاصه و منظم صحبت کند و از ابهام اجتناب کند. (فرامکین 213:2003)
تخمین زده شده است که معنای بیش از نیمی از جملههای زبان را تنها به کمک ساخت دستوری آنها و معنای حقیقی جمله نمی توان درک کرد. بارزترین این جملات عبارتند از جملههای مبهم، طنزآمیز، شوخیهای زبانی، ضرب المثلها، استعارهها و ساختهای مجازی که درک و کاربرد آنها نیاز به توانشهای شناختی فرا جملهای دارد که در محدوده توانشهای زبانی نیمکره چپ نیست. (نیلی پور، 1380 : 58) مجموع آگاهیهایی که ما را در درک و کاربرد بیش از نیمی از جملههای دستوری زبان کمک می کند کاربرد شناسی زبان نام گرفته است. (نیلی پور، 1380 :59)